ماه رمضان(2)
روزای آخر ماه رمضون داره سپری میشه و این ماه عزیز هم تموم میشه. تو این مدت یه مراسم افطاری هم رستوران شاندرمن دعوت شدیم و یه بار هم خودمون رفتیم رستوران زیتون. البته میتونم بگم راستین هیچی نخورد و فقط کمی از غذاها تست کرد متاسفانه دوباره غذاخوردنش بد شده. دیگه اتفاق خاصی نیوفتاد. شبای قدر هم خونه بودیم و آقا راستین هم تا 12:30 بیدار بود و بعد میخوابید .دو شب براش دعای جوشن کبیر که واقعا زیباست- رو خوندم و تقریبا وسطاش خوابش برد. امیدورام خداوند بهترین ها رو برامون مقدر کنه. این روزا راستین خیلی خیلی شیطنتش بیشتر شده و کارای خطرناک میکنه : روی میز پذیرایی شیشه ای راه میره روی اپن آشپزخونه میره ( خونه خودمون، خو...
نویسنده :
سحرناز
16:24